بیانیه تحلیلی و تبیین دیدگاه تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان در رابطه با انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ ایران

بیانیه تحلیلی و تبیین دیدگاه تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان در رابطه با انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ ایران

این نوشتار به بررسی سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران در خصوص خنثی کردن مطالبات ملی ملل غیر فارس ایران بخصوص ملت ت آزربایجان جنوبی بواسطه ابزار انتخابات می پردازد. به این وسیله با بررسی و کند و کاش مسئله انتخابات در ایران، نگاه ابزاری حکومت و مهندسی انتخابات در جوامع غیر فارس و استفاده ابزاری از مقوله انتخابات از دیدگاه تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان تحلیل و نتیجه گیری شده است.

در عمر سیاسی سی و اندی سال حاکمیت کنونی ایران، شاهد برگزاری رفراندوم قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری، نخست وزیری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا بوده ایم که هر کدام از این انتخابات کش و قوس های فراوانی داشته و تجربیات مختلفی از انواع جنگ زرگری و رقابت آفرینی های کذایی را پیش روی مردم و فعالین سیاسی گذارده است.

علیرغم مانورهای سیاسی سران قدرت در ایران، قوانین ناقص و اجرای تنگ نظرانه همین قوانین ناقص مشروعیت انتخابات در ایران را زیر سوال برده و سران هئیت حاکمه در ایران انتخابات را نه ساز و کاری برای مشارکت مردم در قدرت و ابزار انتقال مشروع قدرت به مخالفین بلکه نمایشی برای پروپاگاندای مشروعیت نظام استفاده کرده اند.

سی و نه سال از تأسیس نظام اسلامی می گذرد و سران عقدیتی و سیاسی این نظام از بدو تأسیس به عدم صلاحیت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان تأکید داشته و ولی فقیه را تنها منبع تشخیص و تعیین سرنوشت مردم تبیین کرده و می کنند. هر جریان فکری و سیاسی که به اصل ولی فقیه اعتقادی نداشته باشد از عرصه سیاسی جامعه حذف می شود و انتخابات و حضور مردم پای صندوق آرا نه برای تعیین سرنوشت خودشان بلکه تابلویی برای محبوبیت و مشروعیت نظام قلمداد و تبلیغ می گردد.

مراکز مطالعات استراتژیک نهادهای سیاسی – امنیتی – نظامی دولت جمهوری اسلامی ایران با تحقیقات میدانی و منطقه ای پروژه های مختلفی را برای مهندسی انتخابات به هرم قدرت ارائه می دهد و هرم قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران برپایه این مطالعات و منافع سیاسی بیت رهبری به تبیین و مهندسی انتخابات پرداخته و آرایش و اردوگاه انتخاباتی جناحین سیاسی بطن حکومت براساس رهنمود های رهبری سازماندهی و اجرا می شود وهیچ نیروی سیاسی توان عبور از فیلترینگ امنیتی و نظارت استصوابی نظام را نداشته و به اصطلاح خودشان غیر خودی ها اجازه حضور نمی یابند.

در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا در مرحله نخست با گشودن درهای ثبت نام و اجازه ظهور چهره های متفاوت آنان را به هیزم تنور انتخابات تبدیل و در مراحل بعدی با رد صلاحیت و مهندسی آرا مانع ارتقا این چهره ها شده و ترکیبی از نیروهای خودی داخل نظام بر کرسی مجلس و شوراها تکیه می زند و اگر بین جناحین و داخل سپاه پاسداران و بیت رهبری نیز اختلاف و تضاد هایی می بینیم اختلاف درون خانواده هرم قدرت بوده و هیچ فرصتی به نفع مردم ایجاد نمی شود.

اگر فرماندهان یگان حفاظت بیت رهبری و سپاه ولی امر با خود رهبر جمهوری اسلامی ایران و فرزندش مجتبی خامنه ای بر سر نامزدی سید ابراهیم رئیسی اختلاف داشته و اگر جناح بقایی و مشایی و احمدی نژاد در بخشی از بازی و سردار طائب و تعدادی از فرماندهان سپاه در بخش دیگر بازی پروژه عبور از رهبری را برنامه ریزی می کنند و یا اگر بخشی از بسیج مقاومت سپاه و سرداران سپاه بر نامزدی شخص دیگری تاکید دارند و اگر خاتمی و محسن هاشمی و روحانی و دار و دسته به اصطلاح اصلاح طلبشان با جناحین دیگر نظام اختلاف دارند، این کش و قوس ها نه برای رشد دمکراسی و نهادینه شدن مردم سالاری بلکه صرفاً اختلافات لایه بالایی نظام بوده و نیروهای غیر منتخب بر سر کرسی ها می جنگند و نیروی دیگری بغیر آنها فرصت عرض اندام در این سطوح را پیدا نمی کند زیرا ساختار قدرت در ایران و قانون اساسی ایران ذاتاً ظرفیت آن را ندارد.

 

ملت تورک آزربایجان جنوبی؛

سال هاست که با بازی های انتخاباتی نظام برای جذب آرا و پرشور نشان دادن انتخابات در شهرستان ها و داخل ملل غیر فارس آشنایی داریم. جناحین بطن حکومت با دست چین کردن عوامل و عناصر وابسته به خود و استقرار آنها در نهادهای حکومتی و رسانه های جناحی آرایش انتخاباتی شان را بعد از پایان هر انتخابات برای دوره بعدی انتخابات آماده می کنند.

سران هرم قدرت نظام و جناحین درون نظام که از رشد شعور ملی در بین ملل غیر فارس و رشد مطالبات آنها به خوبی آگاهی دارند با حفظ خطوط قرمز نظام در خصوص مطالبات به اصطلاح قومیت ها همواره تلاش کرده اند تا از احساسات و مطالبات ملل غیر فارس ایران بهره برداری ابزاری کرده و بعضی از عروسک های منفعت طلب و مزدبگیران را در قالب فعالین جنبش های ملی ملل غیر فارس اجیر و با خود همراه ساخته و آنها را تبدیل به هیزم تنور انتخابات می کنند تا بتوانند بازی سیاسی خود را به سرانجام برسانند.

پروژه کنترل و مدیریت بحران مطالبات ملل غیر فارس در نقاط مختلف ایران تقریباً مشابه هم بوده و مراکز تحقیقات و مطالعات استراتژیک نهاد رهبری و سایر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران مدل های مشابهی را برای کنترل و مدیریت بحران مطالبات ملل غیر فارس تجویز کرده و مجریان استانی آن را اجرا می کنند.

سیاست کلی نظام برای در حاشیه نگه داشتن روشنفکران و دگر اندیشان و جریان های سیاسی ملل غیر فارس برای جناحین نظام ایران بعنوان خط قرمز تعریف شده است و هیچ جناح سیاسی جمهوری اسلامی ایران نمی تواند خارج از آن چارچوب فعالین ملی را وارد گود جامعه سیاسی ایران بکند. زیرا در دیدگاه اینان مطالبات ملی و رشد شخصیت های ملل غیر فارس ناقض امنیت ملی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی می باشد.

ناظران و مجریان انتخابات در ایران با چارچوب ها و چارت های تعریف شده با نامزدهای انتخاباتی ملل غیر فارس برخورد و صلاحیت این افراد با چارتی معین که دایره آن بسیار محدود است مشخص می شود و بنابراین در همه دوره های انتخاباتی نامزدهای ملل غیر فارس با دیدگاه های ملی رد صلاحیت شده و مواجب بگیران جناحین محافظه کار و به اصطلاح اصلاح طلب در استان ها و مناطق غیر فارس نشین به عنوان نمایندگان آن ملت تائیید صلاحیت می شوند تا تابلویی به ظاهر دمکراتیک ارائه گردد.

اما واقعیت آن است که ظرفیت نهاد های نظارتی و اجرایی در ایران آنقدر محدود می باشد که هیچ اندیشه ای به غیر از اندیشه حاکمیت در آن نمی گنجد. اما در مواردی آن هم بنا به صلاح دید مقامات عالیه نظام اجازه داده می شود که شعار های به اصطلاح بومی و منطقه ای در این انتخابات جلوه گر شود و نامزدهای انتخاباتی برای داغ کردن تنور انتخابات از حقوق زبانی و فرهنگی و محرومیت های اقتصادی منطقه سخن به میان آورند و این سخنرانی ها نیز به گفته رهبر نظام نباید گسل های قومی را تحریک کند!

لذا نامزدهای انتخاباتی مورد تائید نظام در مرحله تبلیغات انتخاباتی با سو استفاده از مطالبات و احساسات ملل غیر فارس چنان شعارهای داغی سر می دهند که بعضاً از جنبش های ملی و فعالین ملی غیر فارس نیز پیشی می گیرند. در حالی که دگر اندیشان ملل غیر فارس صرفاً به خاطر طرح همین مطالبات به حبس های طویل المدت محکوم می شوند نامزدهای مورد تائید نظام و سیستم حاکم این مطالبات را رنگ و لعاب داده و مطالبات منطقه ای ملل غیر فارس را در چارچوبی خاص مطرح می کنند که سوپاپ خواست های جوامع غیر فارس باشد. ولی این مطالبات و شعارها از انتخابات به فراموشی سپرده شده و شعار پوچ امنیت ملی و تمامیت ارضی جای آن را می گیرد.

وقتی از برخی انسان های ساده لوح پرسیده می شود که چگونه است که این نامزد ها براحتی از حقوق و مطالبات ملی ملل غیر فارس سخن می گویند و بعد از انتخابات آن را فراموش و حتی بر علیه آن می شوند، پس چرا ما باید از آنها حمایت و در انتخابات شرکت کنیم؟ پاسخ می دهند که این افراد تابوها را می شکنند! و شکستن هر تابو برای جنبش های ملی جوامع غیر فارس اهمیت دارد، بنابراین ما باید به گود مبارزات انتخابات وارد شویم.

اما آیا واقعیت امر شکستن تابوهایی یست که بعد از انقلاب و حتی قبل از انقلاب موجود بوده؟

بصراحت باید گفت که اگر قدرت حاکمه در ایران در سی و نه سال گذشته مجبور به تمکین جزئی در مقابل برخی مطالبات ملل غیر فارس شده است این مسأله نه به دلیل شعارهای نامزدهای مورد تأئید نظام، بلکه مدیون جانفشانی و مقاومت ملی فعالین جسور جنبش ها بوده است و بس.

نمونه های بسیاری داشتیم که فعالین ملی با اعتقاد به مبارزات پارلمانتاریستی تلاش کردند که بصورت مستقل و به نام جنبش ملی آزربایجان وارد دایره انتخابات شوند تا بلکه تابوها را بشکنند. ولی نتیجه جز رد صلاحیت و بازجویی های بعد انتخابات و حتی تنظیم کیفرخواست های قضایی و احکام زندان نشد. حتی در آخرین مورد دیدیم که بعضی فعالین آزربایجانی برای پیشبرد مطالبات ملت تورک در قالب همین مجلس در حمایت از مبحث فراکسیون نمایندگان مناطق تورک نشین مجلس شورای اسلامی اقداماتی را انجام دادند ولی همین فعالان به دلایل واهی بازداشت و بازجویی و حتی زندانی شدند.

 

فعالین راستین حرکت ملی آزربایجان؛

در نظام بسته جمهوری اسلامی ایران که قدرت بین تعداد اندکی از سیاستمداران می چرخد و سخن پایانی نیز از بین دو لب رهبر و فرماندهان سپاه بیرون می آید هیچ تابویی شکسته نخواهد شد مگر آن که مبارزات مدنی و مقاومت ملی با تمامی امکانات تئوریزه و تداوم یابد.

تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان از جمله تشکل هایی بوده که در زمینه مبارزات پارلمانتاریستی همواره از اقدامات فعالین ملی در شهرهای مختلف حمایت و سعی کرده است که با دیدی باز این مبارزات را به بطن جامعه آزربایجان منتقل نماید.  ولی شعار همیشگی تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان این بوده که اگر بخواهیم در مبارزات انتخاباتی شرکت کنیم می بایست در قالب جریانی مستقل حرکت کنیم و حاکمیت نیز می بایست موجودیت سیاسی حرکت ملی آزربایجان را به رسمیت بشناسد. اما واقعیت بیان گر چیز دیگریست و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران علیرغم اصرار و حضور فعالین ملی آزربایجان، صدای حقیقت را نشینده و جناحین مرکز محور حاکمیت با اقدامات خود تلاش کرده اند تا حرکت ملی آزربایجان را به حاشیه برانند و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی نیز بعد از انتخابات اقدام به تهدید و اذیت فعالین و دگر اندیشان آزربایجانی کرده است. بنابراین ادعای شکستن تابوها در دیدگاه تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان امری شکست خورده تلقی می شود.

اما در هر کدام از دوره های انتخاباتی برخی انسان ها بنا به مصالح سیاسی، اقتصادی و یا شهرت طلبی بازیچه جناحین مرکز محور شده و در اطراف نامزدهای انتخاباتی جناحین جمع می شوند. این افراد که آگاهی کاملی از نمایشی بودن انتخابات دارند و می دانند انتخابات در ایران کاملا تحت کنترل نظام می باشد به خاط منافع خود به دستمال رومیزی جناحین تبدیل و با شعارهای ملی بلندگوی تبلیغی نامزدهای جناحین می شوند.

اگر از آنها سوال شود انتخابات را چگونه تحلیل می کنید؟ فورا پاسخ خواهند داد، انتخابات در جمهوری اسلامی ایران نمایشی بیش نیست و اگر سوال شود پس شما چرا اینگونه کاسه لیس) چاپلوس) جریانات شده اید؟ فورا پاسخ می دهند ما برای آزربایجان و حرکت ملی گام بر می داریم!

 

ملت تورک آزربایجان و فعالین راستین حرکت ملی

آزربایجان از جمله مناطقیست که جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس با آگاهی از پیشینه تاریخی آن با پیروی از تئوری های جنبش شعوبیه سیاست های آسیملاسیون و نسل کشی فرهنگی رژیم پهلوی را ادامه و حتی شدیدتر کرده و با سرکوب جنبش خلق مسلمان و کشتار همافران پایگاه دوم شکاری به دست سرگرد خلبان بابایی و بهزاد نبوی (از اعضای بلند پایه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و از تئوریسین های فعلی اصلاح طلبان در دولت روحانی و دولت خاتمی) و خیانت های فراموش نشده حزب توده و چریک های فدایی خلق اکثریت سیاست های نژاد پرستانه و آزربایجان ستیزانه خود را پیش برده است.

جمهوری اسلامی ایران اقتصاد مناطق تورک نشین را نابود کرده، با اجرای مشت آهنین هر گونه مطالبه فرهنگی در منطقه را سرکوب کرده است. رژیم با اسکان اقلیت های غیر تورک شمال عراق در مناطق غربی آزربایجان ترکیب جمعیتی منطقه را بهم ریخته و سیاست دیوار حائل بین تورک های آناطولی و تورک های آزربایجان را با ساکن کردن این اقلیت در مرزها اجرا  می کند. رژیم در جنگ قاراباغ رسماً و علنا در کنار کشور اشغالگر ارمنستان ایستاد و از آن به عنوان اهرمی برای کنترل و نابودی جنبش ملی آزربایجان استفاده می کند.

در این سال های سخت انتخابات ریاست جمهوری، نخست وزیری و مجلس شورای اسلامی در مناطق آزربایجان به دقت مهندسی و نیروهای محافظه کار از فیلتر نظارتی و اجرایی گذشته و هیچ شخص فرهنگی تورک آزربایجانی که اندیشه آزربایجان محور حتی در چارچوب کلیت نظام را داشته باشد اجازه عبور از فیلتیرینگ نظام را نداشته و رد صلاحیت شده است.

با گذشت زمان و رشد مطالبات ملی در آزربایجان و با ظهور جنبش دانشجویی و قوت گرفتن حرکت ملی آزربایجان حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به ناچار و برای مدیریت و کنترل بحران ملی در آزربایجان بخشی از نیروهای خود را با شعارهای فریبکارانه آزربایجان محور وارد میدان کرد و اجازه داد این افراد در انتخابات مجلس شورای اسلامی ظاهر شوند و تا به مانند سوپاپ اطمینان استفاده کند. در انتخابات های ریاست جمهوری نیز، نامزدهای ریاست جمهوری بنا بر رهنمود نهاد های امنیتی و اطلاعاتی کمیته قومیت ها را تشکیل می دهند تا با ارائه برنامه های فریبکارانه و حباب گونه حضور قومیت ها در پای صندوق آرا را جدی تر و بیشتر کنند. ولی تجربیات سال های گذشته انتخابات ریاست جمهوری در ایران نشان داده که این برنامه ها تماما کنترل شده و برنامه های حقوق قومیتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری کاملا شعاری بوده است.

البته با جدی تر شدن رشد جنبش های آزادی خواهانه ملل غیر فارس و ظهور قدرت اجتماعی جنبش ملی آزربایجان نظام جمهوری اسلامی ایران فرمول های نوینی را طراحی و اجرا می کند. جمهوری اسلامی که سال ها به مطالعه تحول جامعه تورک آزربایجان پرداخته است بعد از تجمعات عظیم قلعه بابک طرح هایی برای کنترل، انحراف و سرکوب حرکت ملی آزربایجان طراحی کرد و چون برای اجرای این پروژه نیاز وافری به نیروهای بومی و خودی تورک داشت، پروژه تزریق نیروهای اطلاعاتی به بطن حرکت ملی آزربایجان را پیش برد تا ضمن آشنایی این نیروها به ساختار و گفتمان و مؤلفه های حرکت ملی آزربایجان بتواند نیروهای تاثیر گذار و ضعف ها و خلاءهای جنبش در درون و برون مرزها شناسایی کند.

بعد از اجرای پروژه تزریق نیرو به بطن حرکت ملی که در مواردی موفقیت هایی نیز به دست آورد، مرحله دوم پروژه آغاز و تعدادی از نیروهای وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، اطلاعات سپاه و سپاه قدس را در قالب دانشجو به دانشگاه های آزربایجان شمالی و تورکیه فرستاد تا ضمن آموزش علمی زبان تورکی و آشنایی با جریانات ملی گرای این کشورها، نوع حمایت و نزدیکی آنها به حرکت ملی آزربایجان جنوبی را شناسایی و آموزش ببینند. نهاد های طراح این پروژه در جمهوری اسلامی در ده سال گذشته توانسته است کادری از کارشناسان ضد حرکت ملی آزربایجان را که تا حدود زیادی به گفتمان جنبش، زبان تورکی و مناسبات و ساختار تشکیلات ها آشنایی پیدا کرده اند را ایجاد و این کارشناسان در امور مختلفی همچون  بازجویی های حرفه ای، نفوذ به داخل تشکیلات های جنبش، اختلاف افکنی در بین نیروها و تشکیلات ها، تلاش برای مدیریت و کنترل مطالبات، انحراف گفتمان ملی جنبش و تقلیل آن به مبحث هایی همچون هویت طلبی و هویت گرایی، مهندسی افکار عمومی در بحران های میدانی، مهندسی انتخابات و کنترل تبلیغات دوره های انتخاباتی، ایجاد جبهه رسانه ای علیه حرکت، موازی سازی های سیاسی – اجتماعی و امثالهم به کار گیرد. رژیم توانسته است لایه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، دانشجویی، رسانه ای و تشکیلاتی موازی وابسته بخود را در داخل جنبش ملی ایجاد کرده و در مواقع لزوم استفاده می کند. البته تلاش های شبانه روزی نیروها و تشکل های راستین و متعهد حرکت ملی آزربایجان رژیم را تا حد زیادی با شکست مواجه کرده و پویایی جنبش را حفظ کرده است.

نهاد های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مبحث انتخابات نیز بیکار ننشستند. این نهادها که نتوانستند با شعارهای فریبکارانه پاسخ گوی مطالبات و مقاومت ملت تورک آزربایجان باشند و جوانان تورک آزربایجان با تعهد و اخلاص و با کمترین امکانات مالی و رسانه ای خود را به ثبوت رساندند، به بازی های انتخاباتی و مهندسی انتخابات دست زدند.

با اینکه جوانان، روشنفکران و فارغ التحصیلان تورک آزربایجانی درمقاطع مختلف با ارائه و انتشار برنامه و دیدگاه های جامع راهبردی توان خود را برای مدیریت کلان جامعه اعلام کرده و نشان دادند، جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با ظهور نیروی سوم سیاسی در ایران که همانا جنبش ملی آزربایجان بود از هیچ هزینه ای فرو گذار نکرد و انواع ابزارها را به کار بست تا انتخابات را نه محلی برای ظهور نیروی سوم بلکه محلی برای تخلیه پتانسیل جوانان و سوپاپ اطمینان جامعه تورک آزربایجانی تبدیل کند.

لذا در ده سال گذشته لایه ای ظهور کرد که در دوره های مختلف انتخابات با ادبیات به ظاهر ملی آتش بیار معرکه شده و به نام حرکت ملی ایفای نقش کردند. از سویی نیز نظام با برخوردهای شدید امنیتی و قضایی و قلع و قمع فعالین شناخته شده و تاثیر گذار جنبش را به حاشیه رانده و میدان را برای این لایه باز کرد. این لایه، انتخابات را برای جناحین حکومتی داغ و با ایجاد ستادهای انتخاباتی برای جناح محافظه کار و جناح رفرمیست جمهوری اسلامی ایران رأی جمع کرده و ایجاد مشروعیت کردند.

بخش دیگری از این لایه موظف هستند تا با ایجاد نشست های موازی جبهه فعالین ملی را که با برنامه وارد مبارزات پارلمانی می شوند را تضعیف و منشعب کنند تا آرا و انسجام فعالین ملی شکسته شود. بارها تجربه کرده ایم که فعالین ملی آزربایجان با شعار حضور مستقل در عرصه سیاست مبارزات پارلمانی وارد صحنه شده اند و توانسته اند موج عظیمی را به راه اندازند ولی در نهایت ارگانهای امنیتی فعالین واقعی را با فشار امنیتی از میدان به در کرده و سپس همین لایه پرورش یافته ب ایفای نقش مثلاً ملی پرداخته اند.

جمهوری اسلامی ایران در عرفه هر دوره از مختلف انتخابات سعی می کند نیروهای دگر اندیش و فعالین شناخته شده ملل غیر فارس را که شاکله جنبش های ملی را تشکیل می دهند و در مبارزات پارلمانی می توانند رل اساسی را بازی کنند و توان بسیج عمومی و تاثیر گذاری فکری را دارند با شیوه های فوق الذکرمجبور به سکوت و کناره گیری کند.

قبل از آغاز ثبت نام و شروع مرحله تبلیغات انتخاباتی ستادهای خبری اداره اطلاعات و یا پلیس با احضار این فعالین به تهدید انان پرداخته و به آنان می گویند که تبعات هرگونه بحران انتخاباتی بر عهده آنان بوده و تا پایان انتخابات کنترل می شوند. بخشی از فعالین ملی که در فضای بسته ایران سعی می کنند وارد گود مبارزات پارلمانی شده و در چارچوب قانون اساسی و قانون انتخابات ناقص جمهوری اسلامی فعالیت کنند مجبور به سکوت می شوند ولی مجریان و مزد بگیران پروژه وارد گود شده و به نام جنبش ملی تنور انتخابات را داغ و بعد از انتخابات به یکباره ناپدید می شوند.

در این راستا نشریات مختلفی نیز طراحی شده است که در مراکز استان ها به عنوان نشریات به اصطلاح هویت طلب ظاهر شده اند اما عقبه مالی و سیاسی آنها به محافل تاریک وصل بوده و با تئوری های پردازش شده به مهندسی افکار عمومی مشغول و جنبش ملی را در قالب تعریف شده هویت طلبی بیان می کنند تا وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بگوئید که بین هویت طلب و تجریه طلب فرق ها مشخص شده است زیرا مراکز تحقیقات و مطالعات استراتزیک و راهبردی نظام برای خنثی نمودن جنبش ملی آزربایجان تفکر هویت گرایی و یا هویت طلبی را تئوریزه می کند.

ولی بایستی گفت تمامی تلاشهای رژیم جمهوری اسلامی برای ایجاد لایه ایضایی در حرکت ملی آزربایجان تنها به مانند لایه ی کف سطح آب اقیانوس است که در ظاهر دیده می شود ولی اساساً عمق اقیانوس از دیده ها نا پیداست و البته در کوچکترین تلاطمی لایه کف ناپدید شده و امواج خروشان اقیانوس که همانا عمق واقعی حرکت ملی آزربایجان و قاطبه ملت تورک آزربایجان است زورقهای پوسیده تاریک اندیشان و بد خواهان را در چشم به هم زدنی نابود خواهد کرد. زیرا نیروهای واقعی حرکت ملی آزربایجان در داخل و خارج کشور بی توجه به تهدیدها و فشارهای امنیتی و با علم کامل به ترفندهای رژیم جمهوری اسلامی در قالب تشکیلاتهای سیاسی، رسانه ای، حقوق بشری و غیره جنبش ملی آزربایجان برای تحقق حق تعیین سرنوشت ملت آزربایجان را قاطعانه و با عزم راسخ پیش می برند.

همانگونه که اشاره شد سیستم جمهوری اسلامی ایران هر چقدر هم در بین جناحین سیاسی حکومتی اختلافاتی داشته باشد در خصوص مسأله به اصطلاح قومیت ها متفق القول بوده و بر پایه سیاست های کلان حکومتی و پروژه های طراحی شده مراکز تحقیقات و مطالعات راهبردی نظام پیش می روند و سران جناحین و احزاب محافه کار راست و یا رفرمیست ها در خصوص رشد جنبش های ملی گرایانه کاملا توجیه شده و هرگونه آرایش سیاسی و انتخاباتی در مراکز استان های غیر فارس نشین بر پایه این پروژه ها آماده می شود.

انتخابات ۲۹ اردیبهشت ماه نظام سیاسی ایران اولین انتخابات فرمایشی و نمایشی نیست که بازی های سیاسی و میدانی آن تعجب ملت را برانگیزد. اختلافات جناح محافظه کار راست با رفرمیست ها یک بازی تکراریست و افکار عمومی کاملاً با این روند آشنا می باشد.

همزمانی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا با انتخابات ریاست جمهوری، وارد کردن برخی شخصیت های بظاهر مخالف  و آزاد سازی مقطعی و نسبی فضاهای مجازی از جمله ترفندهای رایج جمهوری اسلامی است.

حکومت در ایران ماه ها قبل بواسطه موسسات نظرسنجی وابسته در بطن جامعه به سنجش افکار عمومی و رغبت و تمایل جامعه به مسائل گوناگون می پردازد و در امر انتخابات و مهندسی انتخابات این سنجش ها گسترده تر و جدی تر صورت می گیرد. عدم موفقیت آقای روحانی در جلوگیری از تخلفات قوه قضاییه در برخورد با روزنامه نگاران و دگر اندیشان و بدتر شدن وضع اقتصادی مردم و البته عدم تحقق شعارهای انتخاباتی او در رابطه با حقوق ملل غیر فارس تمایل مردم بخصوص مناطق غیر فارس برای حضور در انتخابات را بسیار کاهش یافته و حاکمیت ایران واهمه شدیدی از عدم استقبال مردم و سردی انتخابات دارد. لذا همزمانی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا با انتخابات ریاست جمهوری در اصل ترفندی است برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی.

 

ما چه می گوئیم؟

تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان به عنوان یکی از گروه های تاثیر گذار حرکت ملی آزربایجان نمی تواند در تحولات و معادلات مختلف بصورت منفعل ظاهر شود و چون مدعی داشتن برنامه های راهبردی مبارزاتی و همچنین حضور در عرصه مبارزات سیاسی و پارلمانتاریستی را دارد بنابراین موضع گیری تشکیلاتی خود را در قالب این بیانیه تحلیلی و تبینی ارائه می دهد.

ما معتقدیم که اگر شرایطی که نظارت ها و ساختارهای غیر دمکراتیک و ضعف های قانون اساسی ایران برداشته شود تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان می تواند به عنوان جریان سیاسی وارد میدان رقابت های انتخاباتی شده و برنامه های خود را ارائه داده و می تواند در مبارزات پارلمانی بصورت تمام قد ظاهر شود.

ولی با وجود ساختارها و نظارت های غیر دمکراتیک و انحصار طلبی ها و ضعف های قانون اساسی و همچنین سرکوب ها و زندان ها تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان نمی تواند در انتخابات غیر دمکراتیک و مهندسی شده شرکت کند.

ما در شرایطی به انتخابات ۲۹ اردیبهشت ماه نزدیک می شویم که بهترین فرزندان ملت تورک آزربایجان به زندان های طویل المدت محکوم و همچنین چهرهای ملی این ملت در زندان ها بصورت بلا تکلیف نگهداری می شوند و حقوق اولیه و مشروع ملت تورک آزربایجان بصورت آشکار نقض و هر روز شاهد اهانت به جایگاه انسانی ملت تورک آزربایجان هستیم.

لذا بعد از تحلیل و تبیین ساختار انتخابات مهندسی شده در ایران و برخورد مهندسی شده با مطالبات و جنبش ملی آزربایجان موضع گیری تشکیلاتی خود را انضمام حوادث چند ماه و چند روز اخیر چنین بیان می کنیم:

تقابل سران حکومتی و جناحین محافظه کار و اصلاح طلب و دولت آقای روحانی با مطالبات ملت تورک آزربایجان چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد و همه می دانیم که مسئولین حکومتی و نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران که از رشد جنبش نجات ملی بین تورک های آزربایجان و تورکهای سایر نقاط ایران واهمه دارند با طراحی برنامه ها و پروژه های کلان حکومتی انواع ابزارهای انحراف و کنترل را برای تقابل با جنبش ملی گرایانه تورک های آزربایجان به کار بسته و مطبوعات و رسانه های حکومتی بصورت حرفه ای مشغول تحریف و مهندسی افکار عمومی علیه مطالبات و فعالین حرکت ملی بوده و پیاده نظام و مواجب بگیران نیز که در این پروژه ها مسئولیت کاسه لیسی را دارند با ادبیات سخیف جنبش ملی و فعالین ملی آزربایجان را هدف قرار داده و با زندان های طویل المدت سعی در نابودی روحیه مبارزه و مقاومت در آزربایجان را دارند.

یکی از پروژه های دولت جمهوری اسلامی ایران در مقابله با جنبش ملی تورک های آزربایجان حمایت از مواجب بگیران و کاسه لیسان گروه های تروریستی داشناک – آسالا – پ ک ک – پ ی د می باشد که با آموزش و تسلیح عناصر تروریست کوه های غرب آزربایجان را به مأمن این تروریست ها تبدیل کرده است و هر از گاهی نیز با راه اندازی کارناوال ها و تجمعات کنترل شده به زعم خود فشار روانی بر جنبش ملی وارد می کند. واقعیت این است که ملت تورک آزربایجان اعتماد خود را به جمهوری اسلامی از دست داده و شکاف بین ملت تورک آزربایجان و ذهنیت ایرانی بسیار عمیق می باشد. طلاق سیاسی و جدایی عاطفی بین آزربایجان و تهران در بطن جامعه تورک آزربایجان کاملا مشهود است و این واقعیت را خود سیستم جمهوری اسلامی ایران نیز معترف است.

در حالی که ده ها فعال ملی آزربایجان زیر احکام سنگین زندان قرار گرفته و فعال شناخته حرکت ملی بخاطر دفاع از هویت ملی خود در زندان ها دولت ایران روزهای سختی را می گذارنند، مطالبات ملی و حقوق شهروندی ملت تورک آزربایجان نادیده گرفته می شود، تمامی کانداهای مورد اعتماد مردم و جدی بلا استثنا رد صلاحیت می شوند، با موازی سازی و شبیه سازی های مسخره لایه های دست چندمی بعنوان نمایندگان ملت تورک آزربایجان معرفی می شوند و بعد از انتخابات تمامی وعده ها و شعارها فراموش شده و رژیم روال خود را بدتر از پیش پی می گیرد و انتخابات فقط نمایش برای مشروعیت سازی نظام است حضور ملت تورک آزربایجان پای صندوق آرا چه معنی دارد و چرا ملت تورک آزربایجان پای صندوق برود؟! از کسانی که می گویند شرکت در انتخابات جبهه اصلاحات را تقویت می کند و اقتدارگرایان را تضعیف می کند باید پرسید چه فرقی بین نگاه به اصطلاح اصلاح طلبان و اقتدارگرایان نسبت به آزربایجان و حقوق ملل غیر فارس وجود دارد؟ در هشت سال دولت های خاتمی و چهار سال دولت روحانی چه گشایشی صورت گرفت؟ به غیر از صرف شعار! و حتی آیا همین به اصطلاح اصلاح طلبان نیستند که در پی احیای دوباره ایرانگرایی آریایی در کشور هستند؟!

دریاچه اورمیه در مقابل دیدگاه سی و پنج میلیون تورک آزربایجانی در حال نابودیست و تئوریسین های نژاد پرست در تهران به صراحت از پروژه کوچ اجباری سخن می گویند، منابع عظیم ملت تورک آزربایجان در حال تاراج  است و منابع نفتی آزربایجان در دشت مغان توسط نهاد های نظامی سپاه پاسداران بصورت غیر محسوسی تحت کنترل قرار گرفته است، ملت آزربایجان با پروژه حساب شده ای از سواحل دریای خزر قطع ید شده است و ترکیب جمعیتی منطقه آستارا و مناطق تورک نشین گیلان با سیاست های خاصی تغییر می باید. بی کاری و افت تحصیلی در آزربایجان بیداد می کند.

صدها روشنفکر و نخبه ملت تورک آزربایجان مجبور به تورک وطن شده و در کشورهای اروپایی و آمریکا در حسرت وطن می باشند. شخصیت ها و فرهنگ و هنر ملت تورک آزربایجان زیر سیاست های آسیملاسیون و تبعیض نژادی لگد مال و نابود می شود و با این اوصاف برخی ها انتظار دارند که ملت تورک آزربایجان حضور پر رنگی در انتخابات نمایشی و خیمه شب بازی ۲۹ اردیبهشت داشته باشند.

متاسفانه برخی از دلالان انتخابات در آزربایجان در هر مرحله از انتخابات بنا به منفعت های شخصی و شهرت طلبی و در قالب پروژه مهندسی شده وارد گود انتخابات شده و مدعی رهبریت و کنترل جریان ملی می شوند و با زیر پا گذاردن خطوط قرمز جنبش ملی آزربایجان که فعالین حرکت ملی آزربایجان سال های سال است با مبنا قرار دادن این خطوط مبارزات و مطالبات ملی را پیش برده اند به دلالی پرداخته و در اردوگاه های مختلف همانند عروسک مورد استفاده ابزاری قرار گرفته و بعد از انتخابات و بسیج مردمی و کسب رأی جامعه دوباره به حاشیه رانده شده و تنها منفعت شخصی خود را برداشت کرده و آنهایی نیز که در قالب پروژه ابزار قرار می گیرند بزرگترین خیانت را در حق خون شهیدان حرکت ملی و زندانیان سیاسی حرکت می کنند. زیرا این انسان ها با سرنوشت حرکت و جنبش ؟؟ بازی و آن را ازخط ( محور) اصلی خود خارج و با ادبیات هویت گرایی و هویت طلبی و یا جریان سومی مبانی تئوریک جنبش ملی را سست و لوث می کننند که هدف پروژه سازان و مهندسان انحراف جنبش می باشد را به سرانجام می رسانند.

حال سوال اینجاست، با وجود اینکه برادران زندانی سیاسی ما در بازداشتگاه ها تحت انواع فشار هستند و خانواده محترم شان گرفتار پله های دادگاه ها می باشند، رفتار دولتیان و رسانه های فارسی در حادثه های دلخراش قطار و سیل پیش روی ماست، وضعیت دردناک دریاچه اورمیه همچنان بحرانی است، غرب آزربایجان به جولانگاه شراکای تروریست سپاه تبدیل شده است و حتی نام های تاریخی در غرب آزربایجان در روز روشن جعل می شود و منابع زیر زمینی و روزمینی آزربایجان تاراج می شود چگونه می توانیم دورغ های رنگارنگ سران قدرت در ایران را باور و بار دیگر در خیمه شب بازی انتخابات آنها شریک باشیم؟ این چندمین انتخابات است که تکرار مکررات می شود؟!

ولیکن متاسفانه ملت ما در منطقه غرب آزربایجان با غده سرطانی تروریسم روبرو بوده و حاکمیت ایران مخصوصاً جناح به اصطلاح اصلاح طلب نیز بنا به پروژه تغییر ترکیب جمعیتی مشغول تقویت مافیای سیاسی هوادار تروریسم در این منطقه می باشد.

البته که فعالین حرکت ملی آزربایجان همچون گذشته و با شیوه های خاص که همواره مورد استفاده قرار گرفته در مقابل این هجمه های سازماندهی شده ساکت نخواهند نشست ولی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران چنان که در سطور آغازین عرض کردیم بیکار ننشسته و همه جانبه در حال تاختن به موجودیت ملت تورک آزربایجان می باشد و با طایفه ای کردن انتخابات شوراها وضعیت مناطق غرب آزربایجان را به بدترین شرایط در آورده است.

یقینا ملت فهیم آزربایجان آنقدر به بلوغ سیاسی و ملی رسیده اند که سفید و سیاه را از هم تشخیص و اراده خود را در دفاع از اراضی تاریخی خود به میان بگذارد. مسأله غرب آزربایجان برای هر انسان تورک آزربایجانی آنقدر اهمیت دارد که بداند پشت سر معامله گران قرار نگرفته و اگر پای صندوق انتخابات حاضر می شود نه بخاطر رأی به حاکمیت و سیاست های دشمنانه آن بلکه برای شکستن پروژه مافیای سیاسی هوادار تروریسم بوده و مطمئناً نظر و اندیشه های راهبردی فعالین دلسوز جنبش ملی در غرب آزربایجان چراغ روشن گری این مسأله خواهد بود و معامله گران به حاشیه خواهند رفت.

حضور در انتخابات شورا های شهر و روستا در غرب آزربایجان صرفاً برای شکستن پروژه های رنگارنگ دشمنان آزربایجان موثر خواهد بود و ما از ملت تورک در غرب آزربایجان می خواهیم با بایکوت و تحریم انتخابات ریاست جمهوری در برگه های رأی صرفاً اسامی نامزدهای مد نظر خود برای شوراهای شهر و روستا را نوشته و از نوشتن اسامی نامزدهای ریاست جمهوری خوداری کنند.

اما صراحتاً اعلام می داریم که در سایر نقاط آزربایجان حضور هر فرد و گروه و یا طیفی از حرکت ملی آزربایجان  در انتخابات شوراهای شهر و روستا و انتخابات ریاست جمهوری و تبلیغات و پروپاگاندای انتخاباتی هر رسانه و یا هر شخصیت منتسب به جنبش خیانت به آرمان های ملی جنبش و شهیدان و زندانیان سیاسی و اهانت به خون شهیدان اورمیه – خوی – سلماس و قاراباغ خواهد بود.

تشکیلات مقاومت ملی هر بده و بستان انتخاباتی در هر شهر و قصبه و روستای آزربایجان را که به نام جنبش ملی و با عنوان کردن ادبیات ملی صورت بگیرد بعنوان مهلک ترین ضربه به پیکره جنبش قلمداد و افراد و شخص هایی که مدعی نمایندگی جنبش ملی در انتخابات ۲۹ اردیبهشت را دارند یقین بدانند در فردای انتخابات باید پاسخگوی افکار عمومی و حرکت ملی آزربایجان  باشند.

ما بواسطه این بیانیه تحلیلی و تبینی اعلام می کنیم علیرغم اینکه عمیقاً به مبارزات پارلمانتاریستی با شیوه های دمکراتیک اعتقاد داریم و آماده حضور در رقابت انتخاباتی در حیطه قوانین اصلاح شده هستیم ولی انتخابات ۲۹ اردیبهشت را خیمه شب بازی بیش نمی دانیم و صراحتاً اعلام می داریم که هیچ شخص و گروهی این اجازه را ندارد که به نام کلیت حرکت ملی آزربایجان وارد بازی های سیاسی جمهوری اسلامی ایران شده و با نادیده گرفتن شرایط سرکوب و تهدید موجود تنور انتخابات را برای ساختار قدرت داغ کند.

در پایان از همه اعضا و کمیته ها و هسته های مقاومت  در شهرها و دانشگاه های مختلف می خواهیم که با مطالعه و درک صیحح دیدگاه تحلیلی و تبینی انتخابات ۲۹ اردیبهشت تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان، پیام و محتوای این نوشتار را به دوستان و سایر مبارزین ملی انتقال داده و پروژه های طراحی شده در غرب آزربایجان را با حضور افشاگرانه خنثی و در سایر مناطق دلایل تحریم همه جانبه خیمه شب بازی ۲۹ اردیبهشت را تبیین نمایند.

 

تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

شورای مرکزی

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *